رضا ناظری،چندی است که موضوع مالیات بر مهریه در محافل حقوقی و اجتماعی داغ شده است. طرحی که بر اساس آن دریافت مهریه از سوی زنان مشمول مالیات خواهد شد، موجی از بحث و جدلها را به دنبال داشته است. این طرح، در نگاه اول شاید بهعنوان یک ابزار مالی برای افزایش درآمدهای دولت به نظر برسد، اما با واکاوی دقیقتر، تناقضها و پیامدهای اجتماعی گستردهای را نمایان میکند.
مهریه، در بستر فرهنگی و سنتی ایران، نه صرفاً یک مطالبه مالی، بلکه نشانهای از احترام، تعهد و پشتوانهای اخلاقی برای زنان محسوب میشود. اما حال، تبدیل آن به منبعی برای مالیاتستانی، این مفهوم را به یک ابزار مالی صرف تقلیل میدهد. آیا با این رویکرد، زنان را به یک بدهکار مالی در قبال حق طبیعیشان تبدیل نمیکنیم؟
حامیان طرح شاید بر این باور باشند که مالیات بر مهریه میتواند از سوءاستفادهها جلوگیری کند، اما این ادعا نیازمند بررسی جدی است. آیا واقعاً اغلب پروندههای مهریه ناشی از سوءاستفاده هستند یا در بسیاری موارد زنان مجبور به دریافت مهریه برای تأمین حقوق اولیه خود شدهاند؟ اگر مالیات بر مهریه اعمال شود، چه بر سر زنانی میآید که بهواسطه فشارهای اقتصادی و اجتماعی تنها تکیهگاهشان همین مهریه است؟
از سوی دیگر، این سوال مطرح است که چرا مالیات، تنها بر مهریه زنان اعمال میشود؟ چرا نهادهای دیگر مالی مرتبط با تعهدات زوجین یا حتی سایر داراییها و درآمدها در این قالب مورد توجه قرار نمیگیرند؟ این تبعیض، چه تاثیری بر نگاه جامعه به عدالت جنسیتی خواهد داشت؟
در نهایت، مالیات بر مهریه نهتنها گرهی از مشکلات اقتصادی باز نمیکند، بلکه با پیچیدهتر کردن مسائل حقوقی، فشار مضاعفی بر زنان وارد میکند. راهحل واقعی برای کاهش پروندههای مهریه، نه در اخذ مالیات، بلکه در ایجاد بسترهایی برای کاهش مشکلات اقتصادی، آموزش مهارتهای ارتباطی در زندگی مشترک و بازتعریف مهریه در چارچوبی منطقیتر نهفته است.
طرحهایی از این دست، پیش از اجرا نیازمند بررسیهای دقیقتر و در نظر گرفتن ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن هستند؛ چرا که مهریه صرفاً یک عدد نیست، بلکه ریشه در تاریخ، سنت و زندگی روزمره مردم دارد.