آرزوگونه‌ای در پوستین قانون/به قلم علی مندنی پور حقوقدان برجسته ایران
آرزوگونه‌ای در پوستین قانون/به قلم علی مندنی پور حقوقدان برجسته ایران
در برهه‌ای که جامعه با انبوهی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دست‌وپنجه نرم می‌کند، تصویب شتاب‌زده قانونی با عنوان «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» به‌جای پرداختن به اولویت‌های اساسی مردم، نه تنها پاسخی به نیازهای واقعی نیست، بلکه پیامدهای سنگین سیاسی و اجتماعی به همراه خواهد داشت. قانون‌نویسی باید راه‌گشا و بر پایه اصول حقوقی باشد، نه ابزاری برای تحمیل آرزوها و سلایق فردی.

آرزوگونه‌ای در پوستین قانون

به: طراحان و نویسندگان و حامیان پر و پا قرصِ “قانون” به‌اصطلاح “حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب”
از: شهروندی دردمند

دستمریزاد، کاری کردید، کارستان!
متاعی نایاب که تاکنون در انبان هیچ مدعی قانونگذاری در دنیا یافت نشده و نخواهد شد! آرزوگونه‌ای در پوستینِ قانون! چه، انجام چنین “کاری سترگ” در قد و قواره “قانون” با این همه ریزبینی و آینده‌نگری در ۷۴ ماده و ده‌ها تبصره، و از همه مهم‌تر به‌کارگیری تمامی امکانات، درگیر کردن جمعی از مسئولان کشوری و لشکری و توصیه در جلب همکاری مردم برای اجرای آن، از عهده هر جماعتی ساخته نبوده و نیست!

از خود می‌پرسیم:
اینکه طراحان، نویسندگان و تصویب‌کنندگان معدود این قانون در کمترین زمان، در پشت درهای بسته کار را تمام کرده، تا آنجا که از طرح این “قانون” در صحن علنی مجلس خودداری نموده‌اند، چه پیامی را می‌رساند؟

راستی، سرنوشت “لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت” مصوب بیست و چهارم دی‌ماه ۱۳۹۹ هیأت دولت به کجا انجامید؟ مگر نه این است که چند سالی می‌گذرد و این لایحه در مجلس مسکوت مانده است؟!

مقایسه‌ای تأمل‌برانگیز
آن لایحه برای حفظ کرامت و دفاع از جان، شرف و حیثیت در برابر خشونت مردان بود و این یکی برای چند تار مو و پوشش نامناسب! آن یکی در گوشه‌ای افتاده و خاک می‌خورد و این یکی به فوریت و بدون طی تشریفات، چنانچه می‌بینیم، به راحتی جامه قانون بر تن می‌کند!

این نگاه دوگانه به جایگاه “زن” چگونه توجیه می‌شود؟!

پرسش کلیدی اهل درد و درک این مرز و بوم این است:
راستی، در این برهه حساس زمانی که بر کشور هزار و یک شب می‌گذرد، بهانه‌ای بهتر از تصویب این قانون برای ایجاد نارضایتی در میان مردم پیدا نکردید؟!

آیا نمی‌دانید که…
خواست و نیاز شهروندان همواره بر مدار این آرزوها چرخیده و می‌چرخد که:

کاش اندکی از این همه احساس مسئولیت را برای رفع موانع و مشکلات مردم به‌کار می‌گرفتید.

کاش وظایف قانونی خود در مبارزه با فساد، فقر، تبعیض، و مشکلات اجتماعی را انجام می‌دادید.

کاش شاهد این همه بحران در سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ نمی‌بودیم.

کاشکی…
فقط کمی از این همت را در رفع بیکاری، جلوگیری از مهاجرت مغزها، حل مشکلات زیست‌محیطی، تأمین دارو، بهبود وضعیت بازنشستگان، کاهش فاصله طبقاتی، اصلاح نظام آموزشی، و دیگر چالش‌ها به‌کار می‌گرفتید.

راستی، ما را چه شده است؟
چگونه از “بهشت زیر پای مادران” به این وضعیت رسیدیم؟

آقایان، با این همه سخت‌گیری، چه کرده‌اید؟
چه گلی به سر فرهنگ این کشور زده‌اید که حالا با این قانون می‌خواهید “آب رفته را به جوی بازگردانید”؟! آیا نمی‌بینید که با این همه نهاد فرهنگی و بودجه‌های هنگفت، هرآنچه از دین و دیانت و اخلاق داشتیم ته کشیده است؟

مشکل کجاست؟
تصمیم‌های سلیقه‌ای و دافعه‌محور، نه تنها جواب نداده بلکه نتایج ناامیدکننده‌تر و خسارت‌بارتری به بار آورده است!

آقایان، قانون‌نویسی یک فن است!
قانون باید حقوقی، شفاف، عادلانه، کاربردی، و منطبق با نیازهای زمان و مکان باشد. اما این “قانون” چیزی نیست جز فهرستی از آرزوهای دور و دراز پدیدآورندگان آن.

کلام آخر:
حجاب و عفاف مقوله‌ای فرهنگی است و فرهنگ با دستورالعمل و جریمه تغییر نمی‌کند. تغییر فرهنگی نیازمند بسترسازی، حمایت آگاهانه و آینده‌نگری است. از یاد نبریم، بسیاری از تصمیم‌گیرندگان حوزه فرهنگ، نه از اهالی فرهنگ هستند و نه با خواسته‌ها و نیازهای جامعه آشنا.

پیشنهاد می‌کنیم مسئولان، از ابلاغ و اجرای این “قانون پر حرف و حدیث” با پیامدهای سنگین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، اجتناب ورزند.